یکی از مشکلات جدی محیط زیست که
امروزه بشر در اکثر نقاط جهان با آن درگیر است، باران اسیدی میباشد. باران
اسیدی به پدیدههایی مانند مه اسیدی و برف اسیدی که با نزول مقادیر قابل
توجهی اسید از آسمان همراه هستند، اطلاق میشود.
باران هنگامی اسیدی
است که میزان PH آب آن کمتر از 5،6 باشد. این مقدار PH بیانگر تعادل
شیمیایی بوجود آمده میان دیاکسید کربن و حالت محلول آن یعنی بیکربنات (
HCO3 ) در آب خالص است.
باران اسیدی دارای نتایج زیانبار
اکولوژیکی میباشد و وجود اسید در هوا نیز بر روی سلامتی انسان اثر مستقیم
دارد. همچنین بر روی پوشش گیاهی تأثیرات نامطلوبی میگذارد.
بقیه در ادامه مطلب.
ادامه مطلب ...این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد.
پس به طبقه ی بالایی رفتند…
در طبقه ی دوم نوشته
بود:
"این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند."
دختر گفت: "اووووه اوووووه… طبقه بالاتر چه جوریه…؟"
دختر: وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر
و دوباره رفتند…
طبقه ی چهارم:
"این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند.دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند"
پس به طبقه ی پنجم رفتند…
آنجا نوشته بود:
روزی مردی
به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر
مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در
تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در
این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری
همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا
اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند .
اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و
هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان
حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم
که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر
دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین
الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا
میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا
گرمه !!
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت نام پیامبر ایرانی بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا؛ و سراینده گاثاها کهنترین بخش اوستا است.
ریشه و معنای نام
در اوستا زَرَثُشْتَره(Zaraϑuštra=) است. بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زَرَثُشْتَره مینامد.۱۲
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز، معانی بسیاری برای واژه زرتشت گفتهاند.آنچه که مشخص است این است که این نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است. البته بیشتر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند. کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.۳
در جزء دوم این نام اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که نام وی با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد.۳ در گذشته برای شتر از آن جهت که حیوان بسیار مفیدی بود ارج و منزلتی خاص قائل بودند و نام شتر را با پسوندهای خاص بر نوزادانشان مینهادند. همچنین در نوشتههای تخت جمشید از شتر به عنوان هدیهای که به داریوش اهدا میشد نام برده شدهاست.۴ برای نمونه فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است. گاه نیز نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده میشود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد میشود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان میگویند۵ که به معنی خاندان سفید است.۶ نام پدر زرتشت پوروش اسپ بوده۷ که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد.۶
اسپیتامه نام خانوادگی زرتشت بودهاست. در بند دوی همایشت آنجا که همای مقدس همچون دوستی به زرتشت نزدیک میشود وی را محترمانه با این نام خطاب میکند
دوستان من لینک دانلود متن کامل را در آدرس زیر گذاشتم:
از دل و دیده ، گرامی تر هم
آیا هست ؟
- دست ،
آری ، ز دل و دیده گرامی تر :
دست !
زین همه گوهر پیدا و نهان در تن
و جان ،
بی گمان دست گرانقدرتر است .
هر چه حاصل کنی از دنیا ،
دستاورد است !
هر چه اسباب جهان باشد ، در روی
زمین ،
دست دارد همه را زیر نگین !
سلطنت را که شنیده ست چنین ؟!
شرف دست همین بس که نوشتن با
اوست !
خوشترین مایه دلبستگی من با اوست
.
در فروبسته ترین دشواری ،
در گرانبارترین نومیدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هیچت ار نیست مخور خون جگر ،
دست که
هست !
بیستون را یاد آر ،
دست هایت را بسپار به کار ،
کوه را چون پَر کاه از سر راهت
بردار !
وه چه نیروی شگفت انگیزی است ،
دست هایی که به هم پیوسته
است !
به یقین ، هر که به هر جای ، در
آید از پای
دست هایش بسته است !
دست در دست کسی ،
یعنی : پیوند دو جان !
دست در دست کسی
یعنی : پیمان دو عشق !
دست در دست کسی داری اگر ،
دانی
، دست ،
چه سخن ها که بیان می کند از
دوست به دوست ؛
لحظه ای چند که از دست طبیب ،
گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد ؛
نوشداروی شفا بخش تر از داروی
اوست !
چون به رقص آیی و سرمست برافشانی
دست ،
پرچم شادی و شوق است که افراشته
ای !
لشکر غم خورد از پرچم دست تو شکست !
دست ، گنجینه مهر و هنر است :
خواه بر پرده ساز ،
خواه در گردن دوست ،
خواه بر چهره نقش ،
خواه بر دنده چرخ ،
خواه بر دسته داس ،
خواه در یاری نابینایی ،
خواه در ساختن فردایی !
آنچه آتش به دلم می زند ، اینک ،
هر دم
سرنوشت بشرست ،
داده با تلخی غم های دگر دست به
هم !
بار این درد و دریغ است که ما
تیرهامان به هدف نیک رسیده است ،
ولی
دست هامان ، نرسیده است به هم !
شعر از فریدون مشیری